A SIMPLE KEY FOR داستان های واقعی UNVEILED

A Simple Key For داستان های واقعی Unveiled

A Simple Key For داستان های واقعی Unveiled

Blog Article

زوجی برای مشاوره نزد من آمدند. از همان ابتدا غم و یأس در چهره‌شان موج می‌زد. هر دو جوان و محجوب بودند؛ رامین و نازنین پسر عمو و دختر عمو بودند، این داستان آنهاست.

برخی تصور می‌کنند که خدمه پس از نوشیدن مقداری الکل شورش کرده‌اند، اما هیچ نشانه‌ای از خشونت وجود ندارد. برخی دیگر معتقد بودند دزدان دریایی به کشتی یورش بردند، اما هیچ چیز با ارزشی گم نشده بود.

بعضی بزرگ زاده میشوند، برخی بزرگی را بدست می آورند، و بعضی بزرگی را بدون این‌که بخواهند با خود دارند ..
مجله
وقتی که مرد غریبه به ماشین رسید، صورتش را به شیشه‌ی ماشین چسباند و با چشمانی سرخ و دیوانه‌وار به دختر خیره شد. موهای مرد آشفته و کثیف بود. روی صورتش نیز زخم‌هایی عمیق خودنمایی می‌کرد.

یکی از این راه‌حل‌های ترسناک «بیمارستانی مخصوص‌ مردگان» بود. در این بیمارستان‌ها اجساد بیماران مشکوک به کاتالپسی برای مدت چند روز تحت‌نظر قرار داشت تا از مرگ فرد اطمینان حاصل شود. در صورتی که بیمار از حالت فلج موقت خود خارج می‌شد معمولاً در بیمارستان با غذا، شراب و سیگار به استقبال او می‌رفتند.

در این داستان واقعی ارواح، ویلیام وینتر، مردی که در مزرعه میرتلز کشته شد، نیز دیده شده است.

برای خواندن حکایت های شیرین به مقاله حکایت های گلستان سعدی مراجعه نمایید.

زونا سه ماه بعد مرده بود و یک همسایه او را در پای پله‌هایش پیدا کرده بود.

در مطلبی که خواندید، ۱۱ داستان واقعی درباره ارواح، ارائه شد. همانطور که دیدید بعضی از آن‌ها بسیار ترسناک و غیر قابل باور هستند.

جلو رفت و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ این جا یک کشور کاتولیکه، تازه مرکز مذهب کاتولیک جهان هم هست.

گفتگو با دکتر تأیید کرد که در واقع کبودی‌های سنگینی روی گردن این دختر وجود دارد. شو تنها زمانی در مراسم تشییع جنازه مشکوک‌تر شد که از نزدیک شدن بیش از حد مردم به تابوت جلوگیری کرد. او همچنین یک بالش در یک طرف سر زونا گذاشت.

چند سال قبل، حادثه وحشتناکی در ارتباط با یک روح برای دو مرد جوان رخ داد. آن دو که آدریان و لئو نام داشتند، حدود ساعت یک نیمه شب به خانه برمی‌گشتند. در آن ساعت از شب، هیچ وسیله نقلیه‌ای در جاده به چشم نمی‌خورد. آدریان رانندگی می‌کرد و لئو کنارش نشسته بود. آدریان با سرعت مجاز می‌راند و پیچ‌های تند را به آرامی پشت سر می‌گذاشت. از آنجایی که هر دو به شدت خسته بودند، حرفی بینشان رد و بدل نمی‌شد.

برای مثال، هتل سیسیل شاهد حوادث آزاردهنده زیادی بوده که تازه‌ترین آن‌ها، ناپدید شدن مرموز الیزا لام جوان و متعاقب آن کشف وی در مخزن آب روی پشت بام هتل بوده است.

ان‌گاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد:«کینه آدم‌هایی کـه در دل دارید و همه ی ی ی ی جا با خود میبرید نیز چنین حالتی دارد. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه ی ی ی ی جا همراه خود می برید.

Report this page